تئاتر ایران در تبعید به سیاق امنیتی‌ها
ناصر رحمانی نژاد

Rahmaninejad_sahneh

جلوی دانشگاه تهران هستم. هنور بوی باروت به مشام می‌رسد. انگار در یکی از خیابان‌های نزدیک، صدای گلوله‌ی سربازان که امروز گل سرخ میخک لوله‌های تفنگ‌های‌شان را آراسته به گوش می‌رسد… به داخل پارک بلوار کشیده می‌شوم. از گوشه‌ای صداهایی می‌شنوم. به طرف صدا می‌روم. جمعیتی شاید حدود صد نفر حلقه زده‌اند. صدا از میان حلقه‌ی جمعیت می‌آید. پیش می‌روم. ناگهان، آه، یک نمایش خیابانی! می‌ایستم و مشغول تماشا می‌شوم. بازیگران نمایش را می‌شناسم. با خود می‌اندیشم: چه شتابی در حوادث است! انقلاب چقدر سریع آدم‌ها را دگرگون می‌کند! نمایش دو بازیگر دارد…
چه انتخاب درستی! امروز باید تئاتر را به میان مردم برد. مردم در حال و هوایی نیستند که به جاهای سرپوشیده و به سالن‌ها بروند. مردم همه در شهر، در خیابان‌ها حضور دارند و درباره‌ی سرنوشت انقلاب بحث‌ها را دنبال می‌کنند. بنابراین حالا که چنین است، تو باید به طرف آن‌ها بروی… فردا، در حین [همان] نمایش یک مسلمان و انقلابی جوان، درست وسط نمایش اعتراض می‌کند. ابتدا بازیگران توجه نمی‌کنند و با یک سکته و یک مکث، نمایش را ادامه می‌دهند. جوان دوباره اعتراض می‌کند. نمایش به ناچار متوقف می‌شود… […]

برای خواندن متن کامل این نوشته، کلیک کنید:
برگرفته از: تئاتر و انقلاب
صحنه معاصر، سال دوم، شماره 4، بهار 1401

Noghteh.org © 1998-2024. All rights reserved. Web design: Homayoun Makoui