روشی مدرن، ابتکاری و کم‌نظیر در نگارش خاطرات
حسن مکارمی

سخنی در تلاش سترگ ناصر مهاجر، گرد آورنده و ویراستار کتابِ:‏
باقر مؤمنی، رهروی در راه بی‌پایان در دو جلد، نشر نقطه چاپ ۱۳۹۸ ‏

سال‌ها بود که از دور و نزدیک در جریان تهیه و تنظیم خاطرات باقر مؤمنی به همت چند نفر از فرهیختگان بودم. ‏چون از من هم خواسته شده بود درباره‌ی باقر مطلبی بنویسم، و برای یافتن سرنوشت همین نوشته کوتاه؛ گاه‌به‌گاه ‏حال کتاب را می‌پرسیدم. در چند سال اخیر رنگ و روی پاسخ‌ها کم رنگ‌تر می‌شد و فاصله‌ی پرسش‌های من بیشتر. ‏و پاسخ همیشگی باقر این بود: می‌گویند یک مطلب هم درباره‌ی این یا آن بنویس.‏

تا اینکه خبر آمد کتاب‌ها در دو جلد به چاپ سپرده شده‌اند. این بار دیگر تمام شد و در مراسم رونمایی کتاب این امتیاز ‏را داشتم که نسخه‌ای از هر دو جلد به رسم هدیه دریافت کردم. در نگاه به کتاب ولع این را داشتم که بدانم، چرا و ‏چگونه تهیه‌ی این کتاب به درازا کشیده است. پس از چند روز در ذهنم جرقه‌ای زد مانند الهام‌هایی که گاه‌به‌گاه بر ‏آدمی می‌گذرند و با خود هم پاسخ و هم روشنی و هم تازگی می‌آورند. نخستین کارم نامه‌ای بود که به ناصر مهاجر و ‏باقر مؤمنی نوشتم و این تلاش و به‌ویژه چنین روش مدرن و ابتکاری و کم‌نظیر را تبریک گفتم: ‏

«اساس و استخوان این نامه توضیحی کوتاه است بر روش بسیار تازه و درخشانی که ‏شما در کار تدوین این دو جلد به کار برده‌اید. توضیح آن به تعریف خاطره، تداعی آزاد و ‏نقش این دو در بازشناخت درون درون که ناخودآگاه نامیده می‌شود باز می‌گردد.‏
شما با به حال آوردن گذشته و کشاندن باقر به نوشتن و سخن گفتن دوباره از”گذشته‌ی به ‏حال آمده”، یک «شرح حال‌‌ ـ روانکاوی» را ابداع کرده‌اید که می‌بایست به نام خود شما، ‏به شرح‌حال‌نویسان آینده ارائه شود. باز هم تبریک. در این مورد اگر علاقه‌مند بودید در ‏جلسه کوچک یا بزرگی با نیم ساعت وقتِ بیشتر خواهم گفت.»‏
تلاش دارم تا به اختصار این روش یعنی: «شرح‌حال – روانکاوی» را تا آنجا که مقدور است، روشن کنم. نخست به ‏تعریف ناخودآگاه، کشف فوق‌العاده فروید بپردازم و چگونگی دسترسی به آن را بشکافم. ناخودآگاه یا آن قسمت از ‏روان ما که برای ما ناشناخته مانده است که بر آن آگاهی نداریم، به گونه‌ای، تلنبار شدن خاطرات ماست، دسته‌بندی ‏شده بر اساس چگونگی تولید و زمان تولید و حالت و احساسات ما در زمان تولید این خاطرات، عمدتا در چند سال ‏اول زندگی. فروید دریافت که تنها راه دسترسی به پیچ‌ها و زخم‌ها و حفره‌هایی که بسیاری از آسیب‌های روان ما را ‏می‌سازند، تداعی آزاد فرد است، بدون هیچ مانع و قضاوت و پیش‌داوری. آنجا که فرد از خواب شب پیش به حادثه‌ای ‏در هفته قبل و از آنجا به فانتازمی در سال قبل و در نهایت به خاطره‌ای در پنج سالگی بازمی‌گردد. نمونه‌ای بیاوریم:‏

«بگذارید نمونه‌ا‌ی بالینیِ چرم‌‌هراسی در خانمی جوان را مطرح سازیم. این هراس که در ‏ابتدا متوجهِ اجناس چرمی بود، بعدها به وسایل و جامه‌های چرمی نیز گسترش یافت. ‏همانندِ غالبِ هراس‌ها، این هراس نیز روزی بدون هیچ دلیلِ روشنی آغاز شده بود. ‏روانکاوی به تدریج دستمایه‌هایی را آشکار ساخت که تعیینِ عناصرِ عمده در بیانِ اُبژه‌ی ‏هراس‌آور را ممکن ساخت.‏
فرد در ابتدا رخ‌دادی را به‌یاد آورد که کم‌و‌بیش هم‌زمان با پیدایشِ هراس روی داده بود: ‏مادرش برای پانزدهمین سال تولدش ساکی چرمی به وی هدیه داد. بعدها، به یادآورد ‏مادرش او را در موقعیتی که با صحنه‌ای آسیب‌زا مرتبط ساخت، تهدید می‌کرد. در خلالِ ‏بازدید از باغ وحش وقتی ۶ ساله بود برای کرکدیل‌ها خوراکی پرت می‌کرده است. وقتی ‏یکی از کرکدیل‌ها خوراک را به سرعت با آرواره‌هایش و صدای ترق و تروقِ خشنی ‏قاپید، او ترسیده بود. کمی بعد از آن، وقتی درجریانِ یک جور بازیِ کودکانه…، مادرش با ‏تهدید او را منع کرد که «اگر به کار زِشتِت ادامه بِدَهی، دستانت را در دهانِ کرکدیل قطع ‏خواهم کرد!». بدین‌سان کرکدیل به دالی برای سرکوبِ… تبدیل شد. سال‌ها بعد، در مدرسه ‏آموخت که پوستِ کرکدیل برای تولید برخی اجناس چرمی استفاده شده بود. اینک تمامِ ‏شرایطِ مساعد برای سازمان‌یابیِ جایگزینیِ دالی برقرار بود که باعثِ آغازِ هراس در ‏روزی شد که مادرش به وی ساک چرمی هدیه داد. هدیه‌ی مادر، به قولی، تداعی‌هایِ دالیِ ‏ناخودآگاه را شتاب بخشید.(کتاب، مقدمه‌ای بر خوانش لاکان، نوشته ژویل در، ۲۰۰۲، ‏پاریس).»‏
فروید تاکید می‌کند که تداعی آزاد یادآوری خاطرات نیست، بلکه دوباره‌سازی آن‌هاست به گونه‌ای که تمامی زندگی ‏فرد، پس از آن خاطره در تداعی آزاد تکرار می‌شود. چون عبور بسته‌ی خاطره از تونل زمانی که بر آن خاطره تاثیر ‏می‌گذارند. به گونه‌ای دیگر بیان فرد از خاطرات گذشته، هم خاطرات گذشته است، هم مسیر عبور این خاطرات و ‏درست در همین جاست که روان ما بسیار پیچیده‌تر از تنها «خاطرات تلنبار شده است».‏

اگر ناصر مهاجر در تهیه کتاب تنها به انتقال پرسش و پاسخ با باقر مؤمنی رضایت می‌داد، کتابی سنتی از خاطرات ‏و اندیشه‌های امروز او تهیه می‌کرد. اما با صرف چندین سال، ناصر مهاجر، توانست خاطرات باقر مؤمنی را در ‏فضایی چند بعدی به نمایش بکشاند. ورای آنچه باقر مؤمنی می‌توانست و یا می‌خواست بگوید، در این کتاب بده ‏بستانی دائمی میان خاطره در گذشته، و اندیشه‌ی امروز باقر مؤمنی در مورد آن خاطره در جریان است. نامه‌ای از ‏دوستی در میانه زندگی، دلیلی می‌شود که ناصر مهاجر از باقر مؤمنی بخواهد که شرح‌حال آن دوستی را بنویسد، ‏امروز. در این شرح حال دوست، نام حادثه‌ای می‌رود، مهاجر می‌خواهد که باقر از آن حادثه بگوید. این گذشته در ‏حال، در ابعاد گوناگون زندگی باقر حضور می‌یابد. مسیر تفکر باقر در نامه‌هایش و سخن از آن‌ها، سخن دیگران در ‏رابطه با کار دسته‌جمعی آن‌ها، اثر این کار دسته‌جمعی در مصاحبه دوستی دیگر، ما را از دوره ای از زندگی باقر به ‏دوره دیگر می‌برد، از رابطه‌ای خانوادگی به انتشار یک کتاب، از انتشار کتاب به وقایع زندان… در سیر این ‏چرخش‌ها، شبکه‌های ابعاد زندگی باقر به هم گره می‌خورند، و به چشم ما می‌آیند.‏

درست به همان گونه که یک روانکاوی صورت می‌گیرد، گذشته در گذشته به خواب آمده در فانتازم مانده و دوباره ‏در آرزو نقش باخته، رنگ و بو و تمامی ابعاد باقر مؤمنی را بیرون می‌کشد، همچون یک “شرح‌حال – روانکاوی”. ‏تازگی، صداقت، نوآوری و مدرنیته این روش باید به نام ناصر مهاجر ثبت شود. باید از این پس هر شرح حال به ‏عمق و وسعت درون درون فرد دست یابد و آن را در اختیار تاریخ قرار دهد.‏

احسنت بر ناصر مهاجر، همین.‏

حسن مکارمی، پاریس، پاییز ۲۰۱۹

برگرفته از: نشر باران
Jan 12, 2023

———-
در فرمت پی دی اف
———-

 

:برگرفته از


روشی مدرن، ابتکاری و کم‌نظیر در نگارش خاطرات

حسن مکارمی

سخنی در تلاش سترگ ناصر مهاجر، گرد آورنده و ویراستار کتابِ:‏
باقر مؤمنی، رهروی در راه بی‌پایان در دو جلد، نشر نقطه چاپ ۱۳۹۸ ‏

سال‌ها بود که از دور و نزدیک در جریان تهیه و تنظیم خاطرات باقر مؤمنی به همت چند نفر از فرهیختگان بودم. ‏چون از من هم خواسته شده بود درباره‌ی باقر مطلبی بنویسم، و برای یافتن سرنوشت همین نوشته کوتاه؛ گاه‌به‌گاه ‏حال کتاب را می‌پرسیدم. در چند سال اخیر رنگ و روی پاسخ‌ها کم رنگ‌تر می‌شد و فاصله‌ی پرسش‌های من بیشتر. ‏و پاسخ همیشگی باقر این بود: می‌گویند یک مطلب هم درباره‌ی این یا آن بنویس.‏

تا اینکه خبر آمد کتاب‌ها در دو جلد به چاپ سپرده شده‌اند. این بار دیگر تمام شد و در مراسم رونمایی کتاب این امتیاز ‏را داشتم که نسخه‌ای از هر دو جلد به رسم هدیه دریافت کردم. در نگاه به کتاب ولع این را داشتم که بدانم، چرا و ‏چگونه تهیه‌ی این کتاب به درازا کشیده است. پس از چند روز در ذهنم جرقه‌ای زد مانند الهام‌هایی که گاه‌به‌گاه بر ‏آدمی می‌گذرند و با خود هم پاسخ و هم روشنی و هم تازگی می‌آورند. نخستین کارم نامه‌ای بود که به ناصر مهاجر و ‏باقر مؤمنی نوشتم و این تلاش و به‌ویژه چنین روش مدرن و ابتکاری و کم‌نظیر را تبریک گفتم: ‏

«اساس و استخوان این نامه توضیحی کوتاه است بر روش بسیار تازه و درخشانی که ‏شما در کار تدوین این دو جلد به کار برده‌اید. توضیح آن به تعریف خاطره، تداعی آزاد و ‏نقش این دو در بازشناخت درون درون که ناخودآگاه نامیده می‌شود باز می‌گردد.‏
شما با به حال آوردن گذشته و کشاندن باقر به نوشتن و سخن گفتن دوباره از”گذشته‌ی به ‏حال آمده”، یک «شرح حال‌‌ ـ روانکاوی» را ابداع کرده‌اید که می‌بایست به نام خود شما، ‏به شرح‌حال‌نویسان آینده ارائه شود. باز هم تبریک. در این مورد اگر علاقه‌مند بودید در ‏جلسه کوچک یا بزرگی با نیم ساعت وقتِ بیشتر خواهم گفت.»‏
تلاش دارم تا به اختصار این روش یعنی: «شرح‌حال – روانکاوی» را تا آنجا که مقدور است، روشن کنم. نخست به ‏تعریف ناخودآگاه، کشف فوق‌العاده فروید بپردازم و چگونگی دسترسی به آن را بشکافم. ناخودآگاه یا آن قسمت از ‏روان ما که برای ما ناشناخته مانده است که بر آن آگاهی نداریم، به گونه‌ای، تلنبار شدن خاطرات ماست، دسته‌بندی ‏شده بر اساس چگونگی تولید و زمان تولید و حالت و احساسات ما در زمان تولید این خاطرات، عمدتا در چند سال ‏اول زندگی. فروید دریافت که تنها راه دسترسی به پیچ‌ها و زخم‌ها و حفره‌هایی که بسیاری از آسیب‌های روان ما را ‏می‌سازند، تداعی آزاد فرد است، بدون هیچ مانع و قضاوت و پیش‌داوری. آنجا که فرد از خواب شب پیش به حادثه‌ای ‏در هفته قبل و از آنجا به فانتازمی در سال قبل و در نهایت به خاطره‌ای در پنج سالگی بازمی‌گردد. نمونه‌ای بیاوریم:‏

«بگذارید نمونه‌ا‌ی بالینیِ چرم‌‌هراسی در خانمی جوان را مطرح سازیم. این هراس که در ‏ابتدا متوجهِ اجناس چرمی بود، بعدها به وسایل و جامه‌های چرمی نیز گسترش یافت. ‏همانندِ غالبِ هراس‌ها، این هراس نیز روزی بدون هیچ دلیلِ روشنی آغاز شده بود. ‏روانکاوی به تدریج دستمایه‌هایی را آشکار ساخت که تعیینِ عناصرِ عمده در بیانِ اُبژه‌ی ‏هراس‌آور را ممکن ساخت.‏
فرد در ابتدا رخ‌دادی را به‌یاد آورد که کم‌و‌بیش هم‌زمان با پیدایشِ هراس روی داده بود: ‏مادرش برای پانزدهمین سال تولدش ساکی چرمی به وی هدیه داد. بعدها، به یادآورد ‏مادرش او را در موقعیتی که با صحنه‌ای آسیب‌زا مرتبط ساخت، تهدید می‌کرد. در خلالِ ‏بازدید از باغ وحش وقتی ۶ ساله بود برای کرکدیل‌ها خوراکی پرت می‌کرده است. وقتی ‏یکی از کرکدیل‌ها خوراک را به سرعت با آرواره‌هایش و صدای ترق و تروقِ خشنی ‏قاپید، او ترسیده بود. کمی بعد از آن، وقتی درجریانِ یک جور بازیِ کودکانه…، مادرش با ‏تهدید او را منع کرد که «اگر به کار زِشتِت ادامه بِدَهی، دستانت را در دهانِ کرکدیل قطع ‏خواهم کرد!». بدین‌سان کرکدیل به دالی برای سرکوبِ… تبدیل شد. سال‌ها بعد، در مدرسه ‏آموخت که پوستِ کرکدیل برای تولید برخی اجناس چرمی استفاده شده بود. اینک تمامِ ‏شرایطِ مساعد برای سازمان‌یابیِ جایگزینیِ دالی برقرار بود که باعثِ آغازِ هراس در ‏روزی شد که مادرش به وی ساک چرمی هدیه داد. هدیه‌ی مادر، به قولی، تداعی‌هایِ دالیِ ‏ناخودآگاه را شتاب بخشید.(کتاب، مقدمه‌ای بر خوانش لاکان، نوشته ژویل در، ۲۰۰۲، ‏پاریس).»‏
فروید تاکید می‌کند که تداعی آزاد یادآوری خاطرات نیست، بلکه دوباره‌سازی آن‌هاست به گونه‌ای که تمامی زندگی ‏فرد، پس از آن خاطره در تداعی آزاد تکرار می‌شود. چون عبور بسته‌ی خاطره از تونل زمانی که بر آن خاطره تاثیر ‏می‌گذارند. به گونه‌ای دیگر بیان فرد از خاطرات گذشته، هم خاطرات گذشته است، هم مسیر عبور این خاطرات و ‏درست در همین جاست که روان ما بسیار پیچیده‌تر از تنها «خاطرات تلنبار شده است».‏

اگر ناصر مهاجر در تهیه کتاب تنها به انتقال پرسش و پاسخ با باقر مؤمنی رضایت می‌داد، کتابی سنتی از خاطرات ‏و اندیشه‌های امروز او تهیه می‌کرد. اما با صرف چندین سال، ناصر مهاجر، توانست خاطرات باقر مؤمنی را در ‏فضایی چند بعدی به نمایش بکشاند. ورای آنچه باقر مؤمنی می‌توانست و یا می‌خواست بگوید، در این کتاب بده ‏بستانی دائمی میان خاطره در گذشته، و اندیشه‌ی امروز باقر مؤمنی در مورد آن خاطره در جریان است. نامه‌ای از ‏دوستی در میانه زندگی، دلیلی می‌شود که ناصر مهاجر از باقر مؤمنی بخواهد که شرح‌حال آن دوستی را بنویسد، ‏امروز. در این شرح حال دوست، نام حادثه‌ای می‌رود، مهاجر می‌خواهد که باقر از آن حادثه بگوید. این گذشته در ‏حال، در ابعاد گوناگون زندگی باقر حضور می‌یابد. مسیر تفکر باقر در نامه‌هایش و سخن از آن‌ها، سخن دیگران در ‏رابطه با کار دسته‌جمعی آن‌ها، اثر این کار دسته‌جمعی در مصاحبه دوستی دیگر، ما را از دوره ای از زندگی باقر به ‏دوره دیگر می‌برد، از رابطه‌ای خانوادگی به انتشار یک کتاب، از انتشار کتاب به وقایع زندان… در سیر این ‏چرخش‌ها، شبکه‌های ابعاد زندگی باقر به هم گره می‌خورند، و به چشم ما می‌آیند.‏

درست به همان گونه که یک روانکاوی صورت می‌گیرد، گذشته در گذشته به خواب آمده در فانتازم مانده و دوباره ‏در آرزو نقش باخته، رنگ و بو و تمامی ابعاد باقر مؤمنی را بیرون می‌کشد، همچون یک “شرح‌حال – روانکاوی”. ‏تازگی، صداقت، نوآوری و مدرنیته این روش باید به نام ناصر مهاجر ثبت شود. باید از این پس هر شرح حال به ‏عمق و وسعت درون درون فرد دست یابد و آن را در اختیار تاریخ قرار دهد.‏

احسنت بر ناصر مهاجر، همین.‏

حسن مکارمی، پاریس، پاییز ۲۰۱۹ ‏

 

 

Noghteh.org © 1998-2024. All rights reserved. Web design: Homayoun Makoui